وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
گر چه دیـــدار بــرادر نرسیــدی بانو! بــدنــی زیــر سـم اسب نـدیـدی بـانـو! خـبــرِ چــنــد بــرادر تو شـنـیــدی امّا ســرِ نــی آیــۀ قــرآن نـشـنـیـدی بـانو! داغ مرگ همه اصحاب چـشیدی آری درد کـعـب نی و سیـلی نچشیدی بانو! شعلۀ هجر برادر جگرت را ســوزاند رأس او را سـر بــازار نـدیــدی بانو! عمه ات زینب مظلومه به ویرانه اسیر تو به قم خلوت محراب گـزیدی بانو! احترامت همه جا حفظ شد ای بنت رسول! چون نسیمی سوی قم پاک وزیدی بانو! مثل مولای غریبت که به غربت جان داد به غــریبانه ترین وجه، شهیدی بانو! صبر تو زینبی و همت تو فاطمی است با همین رتبه به اهـداف رسیدی بانو! مکتب فاطمه را خــوب که احیا کردی دل ز دنیای پر از غصّه بریـدی بانو! نهـضـت روح خــدا را تو ببار آوردی نهضت فــاطمه را صبح سپیدی بـانو! کــربــلا را ز مـدینه تو به قــم آوردی مُلک ری را تو به ایثار خریدی بانو! قمِ تو بارگه نور و قـیام و شرف است هم چو خورشید از این شهر دمیدی بانو! قطعه ای از حرم حضرت زهرا حَرمت حرمش را تو به تصویر کشیدی بانو! پرچم علم وعمل را تو کشیدی بر دوش یر این بار گران گر چه خـمیدی بانو! |